نگاهی کوتاه به نگرش‌های شهید مدرس در حوزه علم و دانش

نگاهی کوتاه به نگرش‌های شهید مدرس در حوزه علم و دانش
آذر ۸, ۱۳۹۶
205 بازدید

شهید مدرس اندیشمندی شجاع و مبارزی است که سال‌ها در عرصه سیاسی ـ اجتماعی ایران خدمات ارزشمندی را انجام داد و نامی جاودان از خود به یادگار گذاشت. اینک ۸۰ سال از شهادتش می‌گذرد و نام  و یادش هنوز در اذهان جامعه زنده است، ولی جامعه علمی کمتر به این  شخصیت مبارز پرداخته و کمتر […]

شهید مدرس اندیشمندی شجاع و مبارزی است که سال‌ها در عرصه سیاسی ـ اجتماعی ایران خدمات ارزشمندی را انجام داد و نامی جاودان از خود به یادگار گذاشت.

اینک ۸۰ سال از شهادتش می‌گذرد و نام  و یادش هنوز در اذهان جامعه زنده است، ولی جامعه علمی کمتر به این  شخصیت مبارز پرداخته و کمتر افکار و اندیشه‌های این شهید بزرگوار را موردبررسی قرارداده است، ازاین‌رو باید فرصت را مغتنم شمرد و اندیشه‌های  او را در حوزه‌های علمی مورد بررسی قرارداد.

تنها دکتر علی مدرسی نوه شهید مدرس که یکی از آثار ارزشمند شهید مدرس (کتاب زرد) را در اختیار دارد، بخش‌هایی از آن را در آثار خود و بعضی مجلات که به نگرش‌های علمی شهید مدرس اختصاص دارد، معرفی کرده است، به‌پاس خدمات ارزشمند این شهید گران‌قدر تاریخ معاصر ایران در این مختصر بر آن شدیم تا نگاهی گذرا به اندیشه این علمی این بزرگوار داشته باشیم.

یکی از مباحث مطرح درزمینهٔ رشد و توسعه جوامع مسئله توجه به علم و دانش بوده، این مسئله از مباحث مهم در اندیشه شهید مدرس است، اهمیتی که وی برای علم و دانش قائل بود، سبب شد هیچ‌وقت در مراحل مختلف زندگی، مراکز علمی و تدریس را ترک نکند، حتی از زبان او آورده‌اند که گفت : «وظیفه اصلی من تدریس و سیاست کار دوم من است.» (گلی زواره، ۱۳۸۴ : ۴۱ )

در اندیشه شهید مدرس، تحصیل علم یک وظیفه دینی بود که در اسلام بر آن تأکید شده بود. «اسلام فراگرفتن علم را فریضه دانسته … اگر مسلمین علم و تقوا داشته باشند هیچ‌کس بر آن‌ها مسلط نمی‌شود.» (مدرسی، ۱۳۶۶، ج ۱: ۲۰۵ ) «حکم شریعت ما است که گفته اطلبو العلم ولو بالصین.» (لوح فشرده مشروح مذاکرات مجلس، جلسه ۳۱، مجلس چهارم)

 اندیشه مدرس نسبت به علم از چند جنبه قابل‌بررسی است، اول : توجه به علوم قدیم و جدید در کنار هم : وی هرچند تربیت‌یافته حوزه بود اما او تنها علوم فقهی و دینی (منقول) را مدنظر نداشت، حتی تأکید می‌کرد که تمام علوم جدید در دنیا باید در حوزه‌های علمیه ما تدریس شود، او با تقسیم علوم به قدیم و جدید که در آن زمان رایج بود مخالفت می‌کرد، نظرش این بود که کلیه برنامه‌های علمی که آن روز در دارالعلم و مراکز علمی جهان تدریس می‌شود، باید هم در مدارس قدیم و هم در مدارس جدید ما هماهنگ تدریس شود، (مدرسی،۱۳۶۹: ۱۰۹) دوم: ایجاد رابطه مستقیم بین سه عنصر علم، جهل و فقر، وی علم را موجب از بین رفتن جهل و متعاقب آن نابودی فقر می‌داند و بزرگ‌ترین بلای جوامع بشری را همین فقر و جهل می‌شمارد، سوم: مخالفت با تقسیم مدارس به قدیم و جدید و مدارس علوم قدیمِ یا عتیقه و مدارس جدیده، وی این‌طور برخورد با علم را موجب پاره نمودن ریسمان علم بیان می‌کند. (همان‌جا)

چهارم: انتقاد از نگرش برخی از علما و مردم نسبت به فراگیری علوم جدید: شهید مدرس به وضعیت علمی و تحصیلی جامعه در آن زمان ایراد می‌گیرد که علوم را به قدیم و جدید تقسیم کرده است، «حالا دعوای ما بر سر این است که علوم جدید و مدارس جدید اشاعه کفر است و بدین‌وسیله نفی علم می‌کنیم که فراگیری آن در دین ما صریحاً مورد تأکید قرارگرفته.» (همان‌جا)

پنجم: تأکید بر آموختن زبان‌های خارجی در حوزه‌های علوم دینی: وی حتی تأکید می‌کند که هم طلاب حوزوی و هم کسانی که در مدارس جدید تحصیل می‌کنند باید با زبان‌های خارجی آشنا باشند تا بتوانند علوم رایج در دنیا را استفاده کنند، طلاب علوم مدارس عتیقه و محصلین مدارس جدیده باید همه علوم را بخوانند، «طلبه و آخوند ما اگرچند زبان خارجی را بلد نباشد علمش ناقص است، من هم می‌دانم علمم ناقص است، زبان عربی زبان قرآن و دین من است زبان اعتقادی من است باید بلد باشم،‌ حسرت می‌خورم که چرا یکی دو زبان خارجی را تحصیل نکردم، علمم ناقص است باید بفهمم آنها چه می‌گویند.» (همان‌جا)

‌ششم: مدرس علوم گوناگون را مخصوص جامعه و کشور خاصی نمی‌داند بلکه علوم رایج در جهان را متعلق به تمام جامعه بشری می‌شمارد که همه باید از آن استفاده کنند.و حتی درزمینهٔ علمی همه جهان را یک خانواده می‌داند و در این مورد می‌گوید: «علم همه ملل به درد ما می‌خورد همه‌جا یک خانواده می‌شود من صدای همه بزرگان دانش جهان را می‌شنوم یا خواهم شنید باید الفاظ آنان را بفهمم شاید حرفشان برایم سودمند باشد، بدش را رها می‌کنم و خوبش را می‌پذیرم، حالا اگر کسی بگوید آخوند را چه به دانستن لسان انگلیس و یا فرانسه و یا جای دیگر من قبول نمی‌کنم.» (همان‌جا)

آیت‌الله مدرس اشاره‌ای هم به دوران شکوفایی تمدن ایرانی اسلامی می‌کند و از شخصیت‌های بزرگی همچون خواجه نصیر نام می‌برد که در این محیط رشد کردند، وی علت پیشرفت علم در آن زمان را در این مسئله می‌داند که دایره علم در مدارس آن زمان محدود به علوم خاصی نبود بلکه علومی مثل فقه و اصول در کنار ریاضیات و حساب و فلسفه و نجوم و طبیعیات در کنار هم تدریس می‌شد، در ادامه مدرس پیشرفت علمی غرب را تأیید می‌کند و علت آن را در تلاش و کوشش و جلب علوم از دیگر ملل ذکر می‌کند و معتقد است که تمام مدارس یکى است و تفاوتی بین مدارس قدیم و جدید وجود ندارد. مدرس در مورد علوم قدیم و جدید این‌طور اظهارنظر می‌کند، «یکی را شیمى و یکى را فیزیک می‌گویند؛ ولى در اصل همان طبیعیات است، در سابق طب می‌خواندیم، تشریح قانون را می‌خواندیم. منتها او علمى است، تشریح امروز حسى است، همین‌طور کتاب‌های دیگر می‌خواندیم پس باید معارف را به قسمى توسعه داد که تمام افراد مملکت استفاده کنند و باید تمام افراد مملکت در تحصیل معارف یک‌رویه اتخاذ کنند تا انشاء الله نتیجه آن به‌زودی حاصل شود نه اینکه معارف را مجزا کنند که مثلاً پسر من که عمامه دارد حساب نخواند فقه بخواند، خیر، حتی‌الامکان تمام علوم را باید همه بخوانند این استفاده‌هایی را که شما از این ۱۰، ۱۵ مدرسه که در تهران دایر کرده‌اید – و هنوز حقوقش را نتوانسته‌اید برسانید-می‌خواهید بنمایید همین استفاده را از آن مدارس هم می‌توانید بکنید» (لوح فشرده مشروح مذاکرات مجلس، جلسه ۳۳، مجلس چهارم).

شهید مدرس در مورد علم و دانش مطالب ارزشمندی دارد که در این مختصر به بخش‌هایی از آن اشاره شد.